خاطرات هشت و نه ماهگی قند عسل
سلام شیرینم میدونم دارم دیر می نویسم و شاید هم یکسری خاطرات و فراموش کرده باشم اما مینویسم. از وقتی اومدیم خونه جدید ، تو هم کار های جدید انجام میدی. دقیقا 31/6/93 بود که اولین مرواریدت در اومد و الان سه تا مروارید خیلی خوشگل تو دهنت داری عزیزم. دوتا پایین و یکی سمت چپ بالا اولین کلمه ایی که به زیان اوردی به به بود تقریبا اوایل 8 ماهگی من فکر میکنم میگی بابا . اما شاید میگی غذا(به به) .شاید هم بعی بعی میگه به به رو میگی چون برات زیاد میخونم. عاشق دو تا شاخه گلی هستی که رو ی میز تلوزیون میزارم تا سوار رورئک میشی با سرعت میری و دستت میگری و برای خودت میچرخی بدون اینکه گل و بندازی. تا اینکه لباس پهن میکنم روی شوفاژ سریع میری ...
نویسنده :
سارا
22:00