مسافرت تابستانه کوچولوی ما
سلام به پسرک خودم
بلاخره قسمت شد بعد از دو هفته خاطرات و عکس های سفر ت تو بذارم.عزیز دلم ...
اول سفر دو روزه یمان به دریا رو برات می نویسم.خونواده خاله زهرا(آرنیکا جونم) و خونواده خاله صفا(مهیار جونم) برای دید و بازدید خونه ما اومده بودند و همگی تصمیم گرفتیم دو روز بریم دریا. تصمیم دریای بابلسر بود اما وقتی رسیدیم ساری گفتند دریای فرح آباد ساری هم قشنگه.پس برای رسیدن به دریا راه رو کوتاه تر کردیم و رفتیم فرح آیاد.تقریبا غروب شده بود که رسیدیم و مستقیم ماشین ها رو پارک کردیم و رفتیم سراغ ساحل .شما هم تازه از خواب بیدار شده یودی و کوک کوک بودی.
پس حصیر پهن کردیم و لباس مناسب پوشیدیم و همگی راهی آب شدیم
شما هم ناز و مهریون همه رو مجذوب خودت کرده بودی.یا از دور نازت میکردن یا میومدن جلو و از من میخاستن تو رو بغل بگیرنمنم خجالت میکشیدم نو رو بهشون ندم.پس میدادمت.
من خودم قربون اون لبخند نازت مبرم بوخدااااااااااااااااا
پاهای کپل ؛شنی تو ببین
ماشاا.......... داره
کلی تو آب بردیمت
اینم مهی خاله
اینم آرنیکای نازم
دیگه وقت رفتن بود
ایشاا... دریای بعدی که خودت تو آب دریا قدم برداری