آرسام خانآرسام خان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره
زندگی مشترکزندگی مشترک، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه سن داره

love mami

پنجمین ماهگرد آرسام کوچولو

سلام عزیزم پنجمین ماه تولدت مبارک http://www.picturesanimations.com/g/garfield/100.gif     پسرم می بخشید که دیر کردم برای نوشتن ماهگردت. بعد از ماهگردت مهمون داشتیم وبعدش سفر. این ماه جشن ماهگرد ت تو خونه  عمه جون سپبده جشن گرفتیم   داریم به نیم سالگی ات نزدیک میشیم بوس بوس ...
24 مرداد 1393

شروع بازی های جدید نانازی

سلام به نفس مامان پسر من دیگه مردی شده واسه خودش،تنهایی کلی بازی میکنی من از دور مواظبتم.تو رورئک میشینی و رو سرامیک تاتی تاتی میکنی اما رو فرش دنده عقبی میری.تو وان خودت حموم میکنی و سعی میکنی اسباب بازی های شناورتو بگیری و تو دهنت بزاری.امروز چهار ماه و بیست و یک روزه شدی.و مامان فاطی روب مبل نشوندتت و باهات بازی میکنه ولی تو فقط به من نگاه مبکنی منم  از دور قربون صدقت میرم. با کالسکه بیرون میریم و شما پسر عاقل و مهربونی هستی.عشقم هر کی میبینتت نازت مبکنه.منم کلی به خودم مبالم که تو رو دارم.و تا جایی هم که بتونی سرتو بالانگه میداری و میشینی.   آرسامم این و بدون که من و بابا بهرو...
23 تير 1393

شروع پنج ماهگی

نفسسسسسسسسسسسسم سلام یک هفته از چهار ماهگیت به قشنگی  گلهای بهاری سپری شد.هروز کارهای جدید انجام میدی.الهی من قربونت برمممممممممممم خودتو  لوس میکنی ، قهر میکنی،می می نمی خوری تا کلی من و بابایی نازت کنیم نازه راضی میشی پستونک بخوری بعد می می. برا خواب کلی بیقراری می کنی .پتوتو باید بذاریم کنار صورتت تا چشاتو ببندی یا دست هام کنار صورتت باشه و دستهای کپلت محکم دست های من و میگیره و چشماتو می بندی. دستاتو تا مچ توی دهانت میزاری و کلی ذوق میکنی و من از او دهانت میکشم بیرون ولی میخندی و به سرعت دوباره همون کار و میکنی. وقتی خیلی گشنت میشه سرتو به سینه مامان تکیه میدی و به این ...
9 تير 1393

عکاسی مامان

سلام به یه دونه خودم کوچولوی من تو ابن پست می خوام اولین عکس های آتلیه خونگی مامان و برات بذارم . دیگه چیکار کنم حبف صورت قشنگه توست که با یه دوربین حرفه ای عکس  نگرفت.فقط به عشق عکس گرفتن از صورت ماه تو  یه دوربین خوب گرفتیم. امیدوارم از عکسات خوشت بیاد . من هنوز آماتورم ولی سعی می کنم هر روز عکس های قشنگتری ازت بگیرم عسیسم...... دوستت داررررررررررررررررررررررم ...
7 تير 1393

عکس آتلیه یک ماهگی و دوماهگی

سلام به مامانی خودم گل پسرم حالا دیگه چهار ماهه شده و مامان تازه می خواد عکس های آتلیه یک و دو ماهگی تو برات بذاره ببخشششششید کوتاهی از من نبود فایل عکس ها خیلی دیر بدستم رسید. ببین چقد کوشمولو بودی وقتی بدنیا اومدی فقط 3 کیلو 300 گرم وزنت بود.   عزیزمی خیلی دوستت دارم  حالا شدی 6 کیلو گرم عشششششششششششقم     ...
3 تير 1393

چهار ماهگی نفس من

عشق کوچولوی مامان چهار ماهه شدی الان که دارم این متن و می نویسم جلوی من دراز کشیدی و با عروسک مورد علاقت بازی می کنی.صبح ساعت 9 بردمت برای واکسن 4 ماهگیت . پسر مامان آقا بود اول گذاشتنت روی ترازو وایییییییییییییییییی ماشاا.... گل پسرم8 کیلو و نیم و قد 67 cm بود. از صبح میخام خاطرات و عکس ماهگرد تو بذرام ولی مگه میزاری دو ساعت طول میکشه تا با ناز بخابی و یعد نیم ساعت نشده امااااااااااااااااااااامااااااااااااااا کردنات شروع میشه   برای دیدن بقیه عکس ها لطفا بیایید ادامه مطلب می خوام برات از روز های چهار ماهگیت که سپری شد بنوی...
2 تير 1393

روزهای به یاد ماندنی از سه و چهار ماهگی آرسام

عزیزکم دیگه تو سه ماهگی تقریبا میشه باهات بازی کرد و کلی خندوندت .بابایی کلی باهات حال میکنه .انقدر برات شعر می خونه و تو رو  راه میب ره.آخر شب ها هم که کمی بد قلقی میکنی بابا بهروز سر پا جلوی تل تو رو تگه میداره و شما هم زوم میکنی به تلوزیون و صدات در نمیاد ؛حتی وقتی چشات کلی خوابش داره. بیشتر اوقات خودت تنهایی بازی نیکنی و صدا های عجیب و قریب در میاری مثل: اقهههههه شایدم اخخههههه با کسره. هه هههههه وقتی  بازی میکنی یا باهات حرف مبزنن د اووووو با فتحه وقتی گریه مبکنی امههههه با ریتم وقتی هم  با ناز گریه میکنی با کسره و جدیدا خنده های پرتقالیت که همه رو دیونه کرده از خوابی...
20 خرداد 1393

سومین ماهگرد پسملم

عشق کوچولوی مامان سه ماهه شدی سه ماه،که هر روز از روز دیگرش شیرینتر و زیباتر واین رو مدیون وجود ناز تو میدونم پسرم جشن سه ماهگی تو باز هم با عمو داود و سمانه جون و الی جون و مهدی و مهسا مثل دومین ماهگردت ،بودیم. اما این دفعه همگی با هم شام رفتیم .خیلی خوش گذشت.انشاا...مابقی ماهگردات گل مامان بقیه عکس ها بعد از اومدن به خونه     ...
20 خرداد 1393

از تولد تا صد روزگی نفس من

  عشق آسمونی من... با بدنیا  اومدنت زندگی مامان و بابا رو غرق در شادی و امید کردی و ما هر لحظه با تو بودن رو از خدا ممنونیم. عزیزم هرلحظه برای آینده روشنت دعا میکنم.می دونی که ما خیلی دوستت داریم و دوست داریم فرد موفقی در آینده باشی پس برای روزهای شیرین آینده و آرزوهای قشنگت حسابی تلاش کن. در مسبر زندگی ات چنانچه احساس تنهایی و یا غمگینی کردی بدون آغوش گرم ما همیشه وتا ابد برای تو باز است. از هیچکس جز پدر و مادرت انتظار خوبی نداشته باش اینجوری کمتر دلت میشکنه نازم. چشم های زیبایت آنقدرپاک و  معصومه، که منو تا آسمون ها میبره.تاآخر این پاکی رو حفظ کن. ...
18 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به love mami می باشد