چهارده ماهگی عزیزم
سلام مامانی خودم خوبی عشقم خیلی دوستت دارم الان چهارده ماه ات تمام شد و کلی حرف برای گفتن دارم .پسرم انقدر میرقصی که نگو و نپرس حالا بعدا خودت فیلم هاتو میبینی بشکن میزنی و رو زانوهات بشین پاشو میکنی ... تا آهنگ شاد شروع میشه شروع میکنی به دست زدن و رقصیدن و به ما نگاه میکنی تا برات دست بزنیم و کلی سر ذوق میای .
چند تا کلمه رو میگی:
آپو یعنی هاپو - بابا - آپه یعنی آب - به به فکر کنم خوردنی و می می
خیلی شاد و خوش خنده و مهربونی . برای همه دوست داشتنی هستی.تا میگم ماما بوس دهنت و باز میکنی و میچسبونی به لپم . تا میگیم آرسام نانای که شزوع به دست زدن میکنی و میرقصی. من و بابایی الکی دستمونو رو صورتمون میزاریم و گریه میکن بعد با محبت به ما نگاه میکنی و بغض میکنی بعد ما میخندیو و تو هم میخندی.لیوان که جلو آب سرد کن هستش میری برمیداری و میگی آپه و میخوری یا اگر لیوان دستت باشه میبری زیر آب سرد کن مثلا خودت کآب بریزی.تا میگن برو توپ بیار دو رو برتو نگاه میکنی تا توپ و ببیمی و بری بیاریش. کلی بابایی باهات فوتبال بازی میکنه تو هم پایه پایه.
تا میگم کلاغ پر انگشتت و میذاری و میبری بالا و سریع به آخرش میرسی و دست میزنی و سریع دوباره شروع میکنی.
میگیم آرسام هاپو میییییییییگه تو هم میگی آپ آپ
آرسام بعبعبی میگه تو هم میگی به به
عاشق حموم و آب بازی هستی که هر کی بره حموم تو میری پشت در حموم و گریه میکنی.
میری از زیر تخت کارتن کفش های مامان و درمیاری و خالیش میکنی و داخل کارتنش میشینی تمام کارتن ها رو پاره کردی.
کشو لیاس ها تا یاز میشه یریع تمام لباس ها رو به بیرون پرت میکنی.
منم عاشق همه کارتم و عاشقانه دوستت دارم و بوسیدنت بهم انرژی میده.
دوست دارم