نوروز 94
سلام عزیزم الان که دارم برات پست میذارم ساعت 11:38 چهارم اردیبهشت و شما داری با آهنک هایده بشکن های ریز میای. عید 94 هم امد وما کلی خاطرات داشتیم با وجود پسر نازم .ما کل عید و سبزوار خونه عزیز جون بودیم همه بودن خاله ها و دایی ها.... کلی خوشگذرنی کردی و کلی عکس یادگاری گرفتیم ازت.البته چند روز اول و دو روز آخر مریض بودی ولی در کل خیلی آقا بودی روز اول به کم غریبگی میکردی ولی از فرداش باهمه جور شده بودی و بازی میکردی و میرقصیدی و همه رو سر شوق می اوردی و میخندوندی.تا میکفتن آرسام نانای کنه سریع دست میزدی و بشکن میومدی.تا هواسمون بهت نبود میرفتی داخل میز تلوزیون عزیز جون و سعی میکردی داخل اون بایستی و سرت میخورد ...
نویسنده :
سارا
0:06